پسر بندری

عزيز دلم اقا پرهام كه عاشق هان هان(ماشين)دياده(دوچرخه)هواپيما همون هواپيماي خودمون هستي وقتي هم كه ميريم بازار حتما بايد از هرچيزي دوتا بخري كه تو دوتا دستت بگيرييي امروز هم سر سفره نشسته بودي و بشقاب ميكشيدي جلو خودت وميگفتيي منم پهام قربون حرف زدنت شيرينم قربون اداهات كه اگه ماماني رو عصباني كني برام ادا درمياري كه منو بخندوني